جنگی که بود، راهی که هست
نوشته شده توسط نورالهدی در 10 تیر 1399 در پیام لاله ها
جنگی که بود بوے باروت بود و خون، بوی شهادتین و سلام آخر و ایستاده مردن، بوی مردانگی های سیزده ساله ها، جنگی که بود عاشق میپروراندو به سامان میرساند مثلا ازکاباره به گلزارشهدا ….
اما جنگی که هست، نرم نرمک خمپاره میشود و میگیرد هر آنچه برایش جان کنده ای، ایمان، اعتقاد، عقیده، هردفعه یکی از این هارا هدف قرار میدهد و شلیک.
گلوله هایش درد ندارد، لحظه ی آخر را نمیفهمی به خودت که می آیی می بینی خیلی وقت است که دیگر آن افسر جنگ نرم نیستی گلوله های جنگ در مغز و جانت نشسته و جراحتش تمام روح و روانت را فراگرفته.
میزان تلفات این جنگ را در صفوف نماز مساجد میتوان دید،
در پوشش دخترانمان.
این جنگ عاشق نمیپروراند،
عاشق میکشد…
طلبه نوشت…
99/4/1
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات