توسط نورالهدی در مهدوی
یک عارفی بود که مغازه عطاری داشت. رفت خدمت شیخ رجبعلی خیاط گفت دیگه به اینجام رسیده میخام آقام رو ببینم شیخ یه نگاش کرد دید اهل دله… شیخ فرمود فلانی چهل شب شبی صدبار این آیه را بخوان «رب ادخلنی مدخل صدق….» شب چهلم آقایت را می بینی… عارف میگه رفتم… بیشتر »
آخرین نظرات