چه روزای خوبی بود… کنار یکی قشنگ ترین شهیدان دنیا…
درست یادمه، روز جمعه مصادف با پانزدهم مرداد ماه سال نود و پنج بود.
آن زمانی که سلطان عشق، علی بن موسی الرضا علیه السلام ، دل مرا با زلالی از نور به میعادگاه عشاق فرا خواند.
دست بر سینه، مالامال از عشقِ به آقا وارد حرم شدم.
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی …
تشعشعات آفتاب بر صورتم خودنمایی میکرد.
از دور دست ها انگار جمعیت انبوهی به طرف حرم می آیند.
آه، خدایا چه خبر است…
در آن همهمه و هیاهوی جمعیت، تابوت سه رنگی نمایان می شود که نمایانگر پرپر شدن شقایقی عاشق است.
بند دلم پاره می شود.
خدای من …
کدام لاله اذن چیده شدن گرفته و به منزلگاه عشاق روانه می شود؟
در دست مردم عکس شهیدی را در کنار حضرت آقا میبینم.
شهید را شناختم، بله درست بود، او رجب محمدزاده بود که اکنون بعد از سالها رنج و معلولیت و سختی با دلی آرام و قلبی مطمئن به سمت آسمان پرگشوده بود.
من نیز همراه با انبوه جمعیت، از صحن های جامع رضوی و کوثر گذشتیم تا به صحن آزادی رسیدیم و چون باید به خوابگاه برمیگشتیم نشد برای خاکسپاری به بهشت ثامن برویم.
آن روز حال عجیبی داشتم .
انگار کسی را برای همیشه به دست آورده باشم.
فردای آن روز، طاقتم طاق شد و با خود گفتم: حتما باید آن قبر شهید را پیدا کنم.
به سمت صحن جمهوری رفتم قسمت بهشت ثامن از پله ها پایین رفتم به سمت چپ و راست نظاره کردم.
این منظره را برای اولین بار بود مشاهده می کردم .
قبرهای کنار هم چیده شده و منظم، یکی یکی اسامی را خواندم و به سمت راست رفتم.
قبر شهیدم را پیدا کردم ..
دلم داشت از جا کنده می شد …
این همان است که دنبالش بودم
آری بابای شهیدم شهید بابارجب …
نمیدانم اشک های شوق وصل بود یا دلتنگی فصل، که از چشم های بی قرار من سرازیر می شد.
این پنجمین سال آشنایی من با بابارجب عاشق و مهربان است ولی افسوس … افسوس که امسال به خاطر کرونا، نشد برای پنجمین سال متوالی سالگرد شهادتش کنار مزارش باشم
بابا رجب عزیزم… اکنون که دیدار من به درازا کشیده است، و کبوترانِ وصالِ عشق، نغمه جدایی سرداده اند محتاج آن نگاه پدرانه ات هستم، نگاه پدرانه ای که مرا راهی سفر عشق کرد، همان نگاهی که سال هاست قرین روزهای تنهایی و دلتنگی من بوده و هست.
بابا رجب مهربانم … سخن را کوتاه میکنم با این جمله ی بر آمده از دل آتشینم …
دلم برای عاشق شدن تنگ است
به قلم خودم
۱۵/ ۵/ ۹۹
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات